نماینده مردم کهگیلویه و بویراحمد در خبرگان رهبری ؛

عفاف یک امر درونی است لذا قانون‌پذیر نیست / باید اول مسئولان را جریمه کنند

عضو مجلس خبرگان گفت: باید اعتماد را به جامعه برگرداند، باید پدری کرد و لازم است مردم از عمق جان دلسوزی را حس کنند و بپذیرند. اگر فقط خشم و نعره و تظاهر از ما ببینند که می‌خواهیم حجاب را جاری کنیم، پاسخی جز لجاجت و مقاومت و تمرّد باز نخواهیم گذاشت.

به گزارش خبرگزاری«ترسیم» ؛ آیت‌الله سیدشرف‌الدین ملک حسینی نماینده مردم کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری گفت: وضعیت امروز حجاب بیشتر به خاطر لجاجت با تصدی‌ها و متصدیان عرصه‌های مختلف حاکمیت است لذا باید اعتماد را به جامعه برگرداند، باید پدری کرد و لازم است مردم از عمق جان دلسوزی را حس کنند و بپذیرند. اگر فقط خشم و نعره و تظاهر از ما ببینند که می‌خواهیم حجاب را جاری کنیم، پاسخی جز لجاجت و مقاومت و تمرّد باز نخواهیم گذاشت.

نماینده مردم کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری گفت: نگاه امنیتی و انتظامی صرف به مسئله، مبدّل کردن حجاب به کلاف سردرگم است؛ نه قانون می‌تواند به نتیجه برسد و نه قانونگذار به اهدافش می‌رسد و طرفی از قانونِ برخاسته از امنیت نخواهیم بست. قانونی نیاز است که همه زوایای فکری، احساسی، اخلاقی و رفتاری زیر سایه مباحث دینی، سیاسی و اجتماعی در آن لحاظ شود تا ان شاءالله شاهد قانون خوبی باشیم.

این روزها درباره لایحه عفاف و حجاب بسیار گفت‌وگو می‌شود. لطفا در ابتدا دیدگاه خود را درباره این لایحه بفرمایید.

چون تکلیف قانون حجاب و عفاف هنوز مشخص نیست، نظر دادن پیرامون آن درست نیست و همان لایحه‌ای که ارائه شده، شاید به تصویب نرسد. لذا الان داوری کردن آن به شکل تمام عیار درست و دقیق نیست. من بخشی از آن را دیدم اما چون معلوم نیست که به چه سرنوشتی مبتلا می‌شود به همین دلیل نباید اکنون درباره آن داوری کرد اما می‌شود به مثابه یک مقدمه نسبت به قانون حجاب و عفاف مطالبی را طرح کرد.

تردیدی نیست که باید چهره جامعه به سمت و سوی چهرۀ جلوه اسلامی تغییر کند اما این دو مفهوم عفاف و حجاب که می‌خواهد به مثابه عنوانِ یک قانون باشد را باید مورد مداقّه قرار داد. حجاب امری قانون‌پذیر است و می‌شود برای آن قانون وضع کرد اما باید قاعده‌های قانون مثل صراحت و ظهور، قابل اجرا بودن و مفید و موثر بودن در آن رعایت شود. همچنین قانون باید در مسیر اصلاح جامعه یا رفع موانع در برابر رشد جامعه باشد و تناسب بین تخلف و جریمه رعایت گردد.

قانونی که بخواهد مشکل قانونگذار را حل کند نه مشکل جامعه را، قانون نیست

از سوی دیگر آگاهی و دانش نسبت به قانون در جامعه حاصل شود تا مخاطبان آن را اجرا کنند؛ چیزی که در فقه و اصول به شروط تنجز یاد می‌شود. البته قانونی که بخواهد مشکل قانونگذار را حل کند نه مشکل جامعه را، قانون نیست. لازم است هر قانونگذارِ انسانی در جامعه به این مسئله دقت کند چون متأسفانه گاهی اوقات انگار قانونگذاران مشکل خودشان را حل می کنند نه مشکل جامعه را!

عفاف یک امر درونی است لذا قانون‌پذیر نیست. عفاف امر احساسی و اخلاقی است، نیازمند به قاعده‌های تربیت است و مشمول قاعده‌های قانون نمی‌شود. مولود قانون و مولود اخلاق با هم فرق می‌کند. آنچه که مولود اخلاق ماندگار و قانون است، باید برای پایداری آن، حاملان و مجریان و مبلغان قانون، سالم باشند و سالم بمانند تا آنچه نتیجه قانون است در جامعه بماند. کوچک‌ترین سستی در اجرای آن یا سست شدن قانون در جامعه نتیجۀ قانون را دستخوش تغییر می‌کند و خدا کند کسانی که می‌خواهند قانون بگذارند بتوانند بین مفاهیمی مثل حجاب

وضعیت امروز حجاب بیشتر به خاطر لجاجت با تصدی‌ها و متصدیان عرصه‌های مختلف حاکمیت است.

عفاف و حیاء جلوه‌های مختلف دارد. برخی از جلوه‌های آن ظاهری هستند و می‌تواند موضوع برای قانون بشری شود و این را منکر نیستیم.

نکته دیگر اینکه می‌شنویم که می‌گویند، چرا قانون را برای اجبار وضع می‌کنید؟ در حالی که بین اجبار و الزام نباید خلط شود. قانون‌پذیر بودن چیزی به معنای الزام‌پذیر بودن آن است نه اجبارپذیر بودن آن؛ لذا کسانی که اهل دقت هستند، نگذارند خلط در جامعه اتفاق بیفتد. برای تخلف از قانون می‌توان جعل جریمه کرد اما باید تناسب بین تخلف و جرم را رعایت کرد و این امر اجتناب‌ناپذیر است.

عدم تناسب بین جرم و جریمه موجب لجاجت و خشم شده است

امروزه به بهانه حضور خانم بی‌حجاب در مغازه یا پاساژی، آن مغازه یا پاساژ را پلمپ می‌کنند. آیا این کار به نظر شما صحیح است؟

متأسفانه عدم تناسب بین جرم و جریمه موجب لجاجت و خشم شده است و با فاصله جسارت‌هایی را برای متخلفان ایجاد کرده است و باعث موضع‌گیری‌های نظری و عملی شده است، چون بین جرم و جزا تناسب وجود ندارد لذا قانونگذاران باید به آن دقت کنند. حواس قانونگذاران باد جمع شود تا کسانی که متخلف هستند جریمه شوند. اینکه کسانی که متخلف نیستند جریمه شوند و کسانی که با متخلفان ارتباط دارند جریمۀ معادل شوند، مغازه‌ای بسته شود و امثال این‌ها را نمی‌فهمم. به اسم اینکه این کار نهی از منکر آنهاست و آن‌ها باید جلو منکر را بگیرند، باید دقت کرد که کسی که می‌خواهد مغازه‌دار، اداره یا بانکی را محکوم کند، در گام اول باید مسئولان سال‌های متمادی فرهنگ انقلاب را جریمه کند که چرا شما ترک نهی از منکر کردید؟ آیا این کار را می‌کنند؟ باید فهمید که نهی از منکر این‌ها، ترک ارتباط‌شان نیست بلکه نصیحت آن‌ها است. یعنی اگر دختر بی‌حجابی وارد مغازه‌ای می‌شود، مغازه‌دار او را نهی از منکر کند. مقام معظم رهبری، نهی از منکر لسانی را وظیفه عمومی دانسته‌اند. چه قدر مغازه‌دار درایت، بینش و فهم دارد که نهی از منکر او ترک معامله باشد؟! لذا حواس ما باید جمع باشد که فضای عمومی جامعه را به فضای دشمنی و تخاصم تبدیل نکنیم.
اینکه فکر کنیم ظاهر حجاب با جعل جریمه درست می‌شود، برای مدتی خوب است ولی باید فضای حجاب به منزله یک فضای فرهنگی و ماندگار در جامعه باشد و نباید همۀ آن بر دوش جریمه کردن بیفتد. لذا باید فرهنگ حجاب قابل جریان در جامعه و ماندگار برای نسل‌های آینده شود.

امر به معروف و نهی از منکر و حتی تذکر شرائط و ضوابطی دارد. درباره شرائط و ضوابط آن توضیح دهید.

حجاب نیازمند سه مرحلۀ ارشاد، موعظه و نصیحت، و امر به معروف و نهی از منکر است. خدا کند قانونگذارانی که این قانون را به کمیسیون بردند به این نکات دقت کنند. ای کاش لایحه در صحن علنی مجلس مطرح می‌شد تا استدلال‌ها دیده می‌شد و اشکالات را اندیشمندان بازگو می‌کردند تا یک قانون زیبا، عالی و ماندگار شود.

به جایی است که فرد عالم به حکم و موضوع بوده و مصرّ بر تکرار است. قانونگذاران چگونه می‌خواهند این افراد را در جامعه از هم متمایز کنند و قانونی برای همه آحاد جامعه وضع کنند؟

قانونگذران و مجریان زمانی که می‌خواهند برای حجاب حکم و قانونی بگذارند باید تفاوت مراتب ارشاد، موعظه و نهی را بدانند و همچنین مصدایق آن را بدانند و لو بر اساس ظن و گمان. از طرف دیگر تفاوت زبان ارشاد، زبان موعظه و زبان نهی از منکر را بشناسند. اگر قانونگذاران این تفاوت‌ها را نشناسند خواهش می‌کنم دست نگه دارند و وضع قانون را بر عهده دیگران بگذارند. در ارشاد باید دقت داشته باشند که مُرشد کاملاً آگاه باشد؛ در اینجا هیچ مواخذه‌ای مشروع نیست و باید از ابزارهای مختلف برای آگاهی‌بخشی به بدنه جامعه استفاده شود. آیا این‌ها رعایت می‌شود؟ در موعظه و نصیحت باید دقت داشت که نصیحت‌گر مثل مرشد، معلم نیست یک مربی است و تفاوت مربی بودن و معلم بودن ان شاءالله برای همه روشن است؛ مربی باید آراستگی اخلاقی داشته باشد و شرط نصیحت‌گر این است. گاه فرد در اخلاقی تجلی نکرده است و آموزش می‌دهد اما نمی‌تواند تربیت کند، حال چگونه انسان‌هایی می‌خواهند موعظه و نصحیت کنند؟

بر اساس حدیثی از امام صادق(ع) -که برخی از نبی مکرم(ص) و برخی از امام صادق(ع) به نقل از پیامبر(ص) مطرح کرده‌اند- در نهی از منکر به سه اصل نیاز داریم. به عدالت فردی نیاز است. فرد باید فاعل معروف و تارک منکر باشد. به یک عدالت اجتماعی نیاز داریم و باید درک تفاوت‌ها و ترک تبعیض‌ها صورت گیرد. یعنی ما وقتی که می‌خواهیم نهی از منکر کنیم باید شرائط سنی، شرائط اخلاقی، اصرار یا عدم اصرار و تفاوت‌ها را بشناسیم. اگر نوبت به نصیحت نسبت به حجاب رسید، اینجا آیا ما همه گناهان را نهی از منکر می‌کنیم؟ آیا اولویت‌ها و اولی‌ها را در گناه حفظ می‌کنیم؟ آیا به ما اجازه داده می‌شود گناهانی سنگین‌تر از حجاب را نهی از منکر کنیم؟ زمانی نصیحت انسان در اجتماع موثر است که این مصداق محقق شود که فرمود: «عادل فیما یأمر عادل فیما ینهى». یعنی نسبت به آنچه امر و نهی می‌کند، عدالت داشته باشد چون برخی از گناهان سنگین است. گرچه گناه بدحجابی که بنیان جامعه را گاه فرو می‌ریزد سنگین است اما مظلمه‌ها و گناهان سنگینی وجود دارد که به جامعه باید نهی از منکر کردن آن‌ها را یاد داد، اجازه داد و بر نهی از منکر توبیخ‌شان نکرد؛ اما آیا ما اجازه می‌دهیم؟

سوم اینکه کسی که نهی از منکر می‌کند باید مهارت نهی از منکر را داشته باشد. به تعبیر امام که فرمود: «رفیق فیما یأمر و رفیق فیما ینهى». این نشان از یک نوع همراهی تا تحقق ترک یک منکر است. نهی از منکر آموزش و مهارت می‌خواهد؛ آیا در قانون این‌ها پیش‌بینی شده یا برعهده مجریان و ضابطان قرار داده شده است؟ همان طور که قبلاً عمل می‌شد، خواهش می‌کنم دست نگه دارید. کسی که خود متخلق نیست و هنوز نتوانسته برای این مهارت آماده شود و آموزش‌هایی برای مراقبت و توصیه به ترک را یاد نگرفته و روش نهی از منکر را بلد نیست اگر این قانون به عهده او گذاشته شود، نتیجه به عکس خواهد بود. به نام حجاب حرکت خواهیم کرد اما علیه حجاب خواهد بود.

مسأله دیگر برای بازگشت حجاب در ضمن تلاش برای تبیین، نصیحت و نهی، نکته مهم این است که امید به نتیجه داشته باشیم. سال‌ها گشت‌های ارشاد شروع می‌شدند چند هفته در خیابان حضور داشتند و تمام می‌شد؛ بد عمل می‌شد یا بد عمل می‌کردند که بساط آن جمع شود، در حالی که قانونی باید وضع شود که جذابیت‌های مناسب را داشته باشد به گونه‌ای که همه دوست‌دار ادامه اجرای قانون باشند. اگر به گونه‌ای قانون وضع شود که وسط راه ناامید به نتیجه باشیم، قانون نیست.

سال‌ها کوتاهی در عرصه‌های مختلف را باید جبران کرد و این نیازمند به یک قانون واجد تمام قواعد آن است. کوتاهی‌ها از همه ما است؛ عجیب است که چرا صدا و سیما، ما طلبه‌ها، متصدیان فرهنگی و نهادهای مختلف یک بار از کوتاهی‌های خود عذرخواهی نکردیم؟ اولاً باید اعتذار به درگاه خدا و مردم کنیم تا خدا کمک‌مان کند تا مسیر را درست برویم.

برخی معتقدند که پدیده بی‌حجابی به دلیل لجاجت جوانان با حاکمیت است. نظر حضرتعالی چیست؟

وضعیت امروز حجاب بیشتر به خاطر لجاجت با تصدی‌ها و متصدیان عرصه‌های مختلف حاکمیت است لذا باید اعتماد را به جامعه برگرداند، باید پدری کرد و لازم است مردم از عمق جان دلسوزی را حس کنند و بپذیرند. اگر فقط خشم و نعره و تظاهر از ما ببینند که می‌خواهیم حجاب را جاری کنیم، پاسخی جز لجاجت و مقاومت و تمرّد باز نخواهیم گذاشت. ممکن است برای قانون حجاب و گشت ارشاد، مجریان صادق و دقیقی پیدا نکنیم. چرا؟ چون باید بپذیریم بخش وسیعی که می‌خواهند مجری باشند، در خانه‌ها و بستگان‌شان به آن مبتلا هستند. لذا اول باید فکری به این مسئله کرده و به سوی اجرا حرکت کنیم.

به متخلفان در خیابان به عنوان عناصر بیگانه نگاه نکنیم

نکته دیگر آنکه، به متخلفان در خیابان به عنوان عناصر بیگانه نگاه نکنیم. این‌ها دختران و خواهران ما هستند که فقدان تربیت‌ها موجب شده است که متصلبانه این گناهان را انجام دهند. آن‌ها را فرزند جامعه و خودمان ببینیم. اصلاح باید صورت بگیرد و چقدر تفاوت است که به این‌ها به عنوان عناصری از عناصر جامعه و خانواده‌ها نگاه کنیم یا عناصری بیگانه. بله کسانی که به شکل شبکه‌ای و نظام‌مند می‌خواهند بی‌حجابی را رواج دهند باید شدیدتر برخورد شود اما کسی که در کف خیابان بی‌حجاب است اگر نگاه متخاصم به او کنیم، برمی‌گردد و متخصانه به ما نگاه می‌کند و لجاجت، مانع از نهی‌پذیری او می‌شود.

به کسانی که می‌خواهند این قانون را وضع کنند، نصیحتی می‌کنم. باید اندیشمندان جامعه را از استدلال‌های خود آگاه کنند و زمان وضع قانون در اتاق‌های دربسته سپری شده است. اگر قرار است از طرف همین انسان‌های معمولی قانون‌های اجتماعی وضع شود حتماً باید تحت نظارت اندیشمندان باشد؛ این نظارت نیازمند به حضور و نظارت علمای دین یعنی فقها است، نیازمند به نظارت جامعه‌شناسان و روان شناسان است و همچنین نیازمند به حضور معلمان و اساتیدی است که در دو سه دهۀ اخیر نسل‌های نو را از نزدیک می‌شناسند. بله، اندکی هم به حضور کارشناسان نیروهای امنیتی و انتظامی نیاز است که آن‌ها هم بگویند که چه اتفاقاتی افتاده و باید چه کرد، اما اگر صرفاً نگاه نظامی، انتظامی و امنیتی به مسئله کنیم قانون گذارده خواهد شد، دو سه هفته اجرا می‌شود و بعد تعطیل می‌شود.
مقام معظم رهبری فرمودند که «مسئله حجاب، شرعی و سیاسی است». این سخن کاملاً دقیق است. اگر مسئله حجاب امر شرعی، سیاسی و اجتماعی است اما نباید از تأثّر آن از اقتصاد غافل بود. نباید از ذهن دور نگه داریم که گاهی خشم برخاسته از فقر و حتی طغیان برخاسته از غنی باعث می‌شود تا شاهد اتفاقاتی در جامعه باشیم. ما فقر همراه صبر، و غنا و ثروت همراهِ با مروت و اعتدال را آموزش ندادیم. بنابراین می‌بینیم آنچه را که هست. نقش اقتصاد فقراً و غناءً باید در این مسئله ملاحظه شود. اینکه مقام معظم رهبری فرمودند «مسئله حجاب، شرعی و سیاسی است»، انحصار را نمی‌رساند.

نگاه امنیتی و انتظامی صرف به مسئله، مبدّل کردن حجاب به کلاف سردرگم است؛ نه قانون می‌تواند به نتیجه برسد و نه قانونگذار به اهدافش می‌رسد و طرفی از قانونِ برخاسته از امنیت نخواهیم بست. قانونی نیاز است که همه زوایای فکری، احساسی، اخلاقی و رفتاری زیر سایه مباحث دینی، سیاسی و اجتماعی در آن لحاظ شود تا ان شاءالله شاهد قانون خوبی باشیم.

نحوه مواجهه با مسئله حجاب را باید تقسیم کرد. برخی تصریح می‌کنند که اصلاً حجاب امر دینی نیست. این‌ها خودشان می‌دانند که آیات مبارک سوره نور را انکار می‌کنند و اگر ما سوره نور را سوره حجاب، عفاف و حیا بگذاریم درست نام‌گذاری کرده‌ایم. کسانی که می‌گویند حجاب در دین نیست، می‌دانند که سخن باطلی است. اما برخی می‌گویند حجاب را نباید اجباری کرد.

من این را توضیح دادم که باید بین الزام و اجبار تفاوت گذاشت. قانونی کردن یک امر به معنای الزامی کردن اوست. اجبارها اختیار را از انسان سلب می‌کند اما الزام، اختیار را سلب نمی‌کند؛ مگر اینکه کسی بگوید این‌ها از کلماتی با بار حقوقی خاص استفاده می‌کنند و باید با آن‌ها مناظره کرد. اگر کسی بگوید الزامی وجود ندارد، من معتقدم که چنین شخصی منکر آیات و روایات در این زمینه است اما اگر کسی گفت که نمی‌شود اجبار کرد؛ یعنی اجبار به معنای حقوقی نه به معنای کلامی؛ توهین به این‌ها و ننشستن به صحبت، کار درستی نیست. لذا باید به صحبت با آنان نشست.

مملکت از روزی بدبخت شد که اجازه نقد داده نشد و به پاسخ نقدها ننشست. امیرالمومنین(ع) فرمود: «اضربوالرای بعضها ببعض یتولد منه الصواب». نظر به نظر و نظریه در برابر نظریه باید باشد. برخی مفاهیم از طرف کسانی که به ظاهر اندیشمندند، نظریه نیست بلکه مقداری تعابیر پرخاشگرانه در برابر افرادی است که تفابل سیاسی و اجتماعی با هم دارند. اگر نظر و نظریه شد، باید نشست و گفت‌و گو کرد و اینجا جای تکفیر نیست. بله، کسی که انکار ضروری قرآن و دین کرد کافر است ولی اگر کسی گفت از ادله چنین اجباری که شما می‌گویید، برداشت نمی‌شود باید مناظره بگذارند و طرفین صحبت کنند و نشان دهند که می‌شود یا نمی‌شود اجبار حقوقی کرد.

متأسفانه روزی ما سیاه شدیم که مناظره‌های ما به مشاجره، و مشاجره‌های ما به مخاصمه تبدیل شد و امروز هیچ کدام، همدیگر را برنمی‌تابیم. به برخی از اموری که جزء بدیهیات دینی نیست باید اجازه مناظره داده شود و از نظریات دین است که باید فقیهانه به مناظره پرداخت. البته وقتی که بعد از حکم شرعی قرار است مسئله‌ای تبدیل به قانون شود، جامعه‌شناسان و روانشناسان و حتی معلمان و مربیان حاضر باشند و بگویند: فقها! شما که فلان مسئله را می‌گویید، باید این‌گونه در جامعه جاری شود و الا اگر فقیه حکم کند و به دست نیروی انتظامی بدهد که اجرا کن، نتیجه همین است که در خیابان می‌بینیم.

انتهای پیام/

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://tarsimonline.ir/?p=10472

admin

admin

بررسی اخبار و تحولات روز ایران و جهان

اخبار مرتبط:

نظر خود را وارد کنید

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی:

Skip to content
ا?. Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipiscing, luctus ullamcorper mattis.