خبرگزاری تزسیم- غلامعلی حدادعادل درباره تاثیر صبغه سیاسیاش بر فعالیتهای فرهنگستان زبان اظهار کرد: اگر مراد از سیاست دلبستگی به کشور و استقلال کشور، و تلاش در راه سربلندی ملت ایران و تقویت هویت ملی باشد حضور بنده در فرهنگستان عین سیاست است. اما اگر مراد از سیاست کار جناحی باشد، به آن معنا بنده در فرهنگستان به هیچوجه کار سیاسی نمیکنم.
چندی پیش فرصتی به دست آمد تا با غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی مصاحبهای داشته باشیم. از چند هفته قبل هماهنگیها را انجام دادهایم. قرار است مصاحبه در دفتر کار او در فرهنگستان انجام شود. حداد عادل ۷۸ ساله، ۱۵ سالی میشود که سکاندار فرهنگستان است. البته این دوره، دورۀ دوم مدیریت او در فرهنگستان است که به فرهنگستان زبان و ادب سوم معروف است و گاه نوک پیکان انتقادها و شوخیها دربارۀ واژههای مصوّب فرهنگستان به سمت او نشانه میرود؛ هرچند گلهوار میگوید: «فرهنگستان فقط من نیستم، استادان رشتههای مختلف دور هم جمع میشوند و درستترین و نزدیکترین واژه را انتخاب میکنند. آنها استقلال خود را دارند و من دخالتی در جلسات و انتخابهای آنها ندارم.»
به گزارش خبرگزاری«ترسیم» ؛ اهم گفتوگوی با غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در پی میآید:
بستگی دارد که مقصود از سیاست چه باشد؛ اگر مراد از سیاست دلبستگی به کشور و استقلال کشور، و تلاش در راه سربلندی ملت ایران و تقویت هویت ملی باشد حضور بنده در فرهنگستان عین سیاست است؛ زبان فارسی رکن مهم و شناسنامه ملت ایران است و حفظ و تقویت زبان فارسی به استقلال و تقویت هویت ملی کشورمان کمک میکند. اما اگر مراد از سیاست کار جناحی باشد، به آن معنا بنده در فرهنگستان به هیچوجه کار سیاسی نمیکنم؛ البته در روزگار ما معمولا اهل سیاست، اشتغال زیادی به ادبیات و زبان ندارند و کمتر دیده میشود که کسانی که دستی در کار شعر و زبان و ادبیات فارسی داشته باشند در عرصۀ سیاست هم فعال باشند، اما در گذشتههای نه چندان دور این امر خیلی رایج بوده است. دستکم از مشروطه تا امروز، اشخاص معروفی در عرصه سیاست داریم (چه با مشی سیاسی آنها موافق باشیم و چه مخالف) که در زمرۀ فعالان سیاسی بودهاند، که در عرصۀ زبان و ادبیات زبان فارسی هم مشهور بودهاند و فعال و بلندآوازه.
بنده هشت سال در کمیسیون فرهنگی مجلس بودم، در مجلس ششم چهار سال عضو و در مجلس هشتم چهار سال رئیس کمیسیون بودم. اصولا اشخاصی که به امور فرهنگی اشتغال دارند، در جامعه بخت زیادی برای نماینده شدن ندارند؛ تعداد کسانی که با شعر و کتاب و ترجمه و هنر و موسیقی و نمایش و سینما و با این امور و شئون فرهنگی سر و کار دارند یا دستاندرکار این امور هستند، در این سالها در مجلس شاید یک درصد هم نبوده است. علت هم این است که مردم این نوع افراد را انتخاب نمیکنند. انگیزه غالب مردم برای رأی دادن این است که به سراغ کسانی بروند که مشکل معیشتی آنها را حل کنند. مردم به دنبال حل مشکلات اقتصادی، گرانی و تورم و در یک کلام دلنگران سفرۀ خودشان هستند.
*حالا اگر کسی بگوید من دلبستۀ زبان و ادبیات فارسی هستم، ممکن است در دل یا به زبان به او بگویند «این حرفها برای ما نان و آب نمیشود» و به همین جهت معمولا اشخاصی رای میآورند که قول بدهند اگر ما وارد مجلس شویم، مثلاً برایتان جاده درست میکنیم یا لولهکشی آب میکنیم، و از این قبیل قولهای ملموس بدهند. فرهنگ، مشکل خیلی از مردم نیست، و متأسفانه به همین جهت اشخاص صاحبنظر و متخصص در مسائل فرهنگی در مجلس کم هستند. مشکلی که درباره کمیسیون فرهنگی بیان کردید، درست است و به همین ریشه برمیگردد. امیدواریم نوعی فرهنگسازی در جامعه و باور رأیدهندگان ایجاد شود تا معلوم شود که اهمیت کار فرهنگی در مجلس، کمتر از اهمیت فرهنگسازی نیست اما «دریغ از راه دور و رنج بسیار».
انتهای پیام/