یادداشت های معلم و دبیر خانه و خانواده قرارگاه اباصالح المهدی(عج) سادات؛

عوامل تحکیم خانواده در فرهنگ اسلام در روز میلاد مولود کعبه همسرحضرت زهرا(س)

به گزارش ترسیم به نقل از «بهارستان آنلاین»سمانه عابدی معلم و دبیر خانه و خانواده قرارگاه اباصالح المهدی(عج) سادات در مقاله ای به عوامل تحکیم خانواده در فرهنگ اسلام پرداخت.

خانواده همیشه و همه جا و در بین تمامی جوامع بشری به عنوان اساسی‌ترین نهاد اجتماعی زیربنای جوامع و منشاء فرهنگ‌ها، تمدّن‌ها و تاریخ بشر بوده است. پرداختن به این بنای مقدّس بنیادین و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی‌ خود، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده است.

انسان‌ها در زندگی خود، از دیگران تأثیر می‌پذیرند و بر آنها تأثیر می‌گذارند

در یک خانواده، از والدین گرفته تا فرزندان، در شکل‌گیری شخصیّت و خُلق و خوی یکدیگر مؤثّر واقع می‌شوند.
محیط اجتماعی جامعه، رسانه‌ها، مطبوعات و همه اعضا و عناصر حاضر در صحنه اجتماع که در ارتباط با فردند، در پرورش روحیّه و شخصیّت وی تأثیر دارند. خلاصه آنکه جریان مزبور در تمام ابعاد زندگی انسان‌ها مشهود است، هرچند که نحوه و چگونگی این فرآیند در بسیاری از موارد مستور است.
عوامل بسیاری در تحکیم بنیان خانواده و سرزندگی آن مؤثّرند که در این مقاله به مهم‌ترین آنها پرداخته شده است؛ از جمله حُسن معاشرت در خانواده، نظم و انظباط، وجود روحیه مشورت در خانواده، صبر و پایداری زندگی، روحیه عفو و گذشت، حاکمیّت صداقت در فضای خانواده ، پرهیز از سوء ظن، آفت حسد، رازداری و وفاداری، مشی با آرامش و بی‌تکبّر، حلم و بردباری، ترس از کیفر الهی، دوری از افراط و تفریط، تواضع، دوری از سختگیری و اسراف و نیز احسان به پدر و مادر، همگی از عوامل تحکیم خانواده‌اند.

این مقاله عوامل تحکیم خانواده را در نظام فرهنگ اسلامی با استفاده از منابع اسلام و آثار متفکّران تربیتی را مورد بررسی، تحلیل و نقد قرار داده است.

اسلام به عنوان یک مکتب انسان‌ساز، بیشترین عنایت را به تکریم، تنزیه و تعالی خانواده دارد و این نهاد مقدّس را کانون تربیت و مهد مودّت و رحمت می‌شمرد و سعادت و شقاوت جامعه انسانی را منوط به صلاح و فساد این بنا می‌داند و هدف از تشکیل خانواده را تأمین نیازهای مادّی، عاطفی و معنوی انسان از جمله دستیابی به سکون و آرامش برمی‌شمارد.
خانواده گروهی است متشکّل از افرادی که از طریق نَسَب یا سبب و رضاع با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، فرزندان، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابل هستند و فرهنگ مشترکی پدید آورده‌اند و در واحد خاصّی به نام خانواده زندگی می‌کنند.
در یک نگاه ساده متوجّه می‌شویم که عناصر اصلی تشکیل‌دهنده خانواده، یک زن و یک مرد است که مطابق آداب و رسوم اجتماعی خویش با یکدیگر پیوند زناشویی بسته‌اند و بعد فرزند یا فرزندانی بر جمع آنها افزوده شده است (ر.ک؛ بهشتی، ۱۳۶۱: ۴).
در واقع، «خانواده متشکّل از افرادی است که از طریق پیوند زناشویی، هم‌خونی یا پذیرش فرزند با یکدیگر به عنوان زن، مادر، پدر، شوهر، برادر، خواهر و فرزند در ارتباط متقابل هستند، فرهنگ مشترک پدید می‌آورند و در واحد خاص زندگی می‌کنند» (ر.ک؛ جهانفر، ۱۳۷۶: ۱۳۰ـ۱۲۱)؛ یعنی «خانواده همچون گروهی از افراد است که روابط آنان با یکدیگر بر اساس هم‌خونی شکل می‌گیرد و نسبت به یکدیگر خویشاوند محسوب می‌شوند» (همان).

پس خانواده پیوند عمیق و پایدار جسمی و روحی چند نفر برای زیستن در فضای واحد است؛ یعنی بدون تحقّق این پیوند، خانواده معنایی ندارد. قوام این بنا به میزان پیوند اعضای آن بستگی دارد. بنابراین، جهت تعالی کارایی خانواده لازم است بر تحکیم پیوند و روابط اعضای خانواده تأکید شود. لذا تحکیم روابط در خانواده از جمله مهم‌ترین مسایل در سلامت و رشد فرد، همچنین پویایی و توسعه همه‌جانبه در جامعه است.

تأثیر اخلاق در استحکام خانواده

«خُلق عبارت از شکل درونی انسان است، چنان‌که خَلق شکل ظاهری اشیاء است. غرایز، ملکات و صفات روحی و باطنی که در انسان است، اخلاق نامیده می‌شود و به اعمالی که از این خُلقیّات ناشی گردد، نیز اخلاق می‌گویند» (مهدوی کنی، ۱۳۷۱: ۱۳). غزّالی نیز اخلاق را عبارت از «اصلاح و پیراستن قوای نفس» می‌داند. وی معتقد است اخلاق، هیأتی رسوخ‌یافته در نفس است که باعث می‌شود انسان با سهولت، آسانی و بدون تأمّل و اندیشه رفتار نماید. این حالت، زمینه صدور افعال پسندیده و نیکو و دوری از افعال زشت و ناپسند است» (ر.ک؛ غزّالی، ۱۳۷۱، ج ۲: ۳۶ـ۱).

با رجوع به تعریف‌های اخلاق، مشخّص می‌شود که رابطه اخلاق و خانواده، رابطه‌ای کاملاً مستقیم و الزامی است؛ زیرا انسان جز در محیط امن و سازنده خانواده، هرگز قادر به کسب آگاهی، کمال و رفع نواقص از نفس و رفتار خود نمی‌باشد. بنابراین، انسان که جویای کمال و گریزان از ضعف و نقص است، طالب حضور در خانواده و تحکیم روابط اعضای آن می‌باشد.
به طور کلّی، استواری و محکم بودن خانواده‌ها، حاصل پایبندی‌های اخلاقی اعضای آن و پرهیز از کج‌خلقی است.

اهمیّت تحکیم خانواده

اهمیّت پرداختن به موضوع «تحکیم خانواده»، ریشه در اهمیّت نهاد خانواده دارد.نهاد مقدّس خانواده، رکن بنیادین اجتماع بشری و محمل فرهنگ‌های گوناگون است تا آنجا که سعادت و شقاوت امّت‌ها، مرهون رشادت و ضلالت خانواده می‌باشد. اوّلین شـرط داشـتن جـامعه‌ای سـالم و پـویا، سـلامت و پـایداری خانـواده اسـت. همه دستاوردهای علمی و هنری بشر در سایه خانواده‌های سالم و امن پدید آمده است.
قرآن کریم به عنوان برترین نسخه زندگی و عالی‌ترین راهنمای بشر برای دستیابی به حیات طیّبه، بخشی عظیم از آیات را به تنظیم و تعدیل روابط اعضای خانواده، حقوق و وظایف همسران و فرزندان اختصاص داده است. رجوع به این آیات الهی می‌تواند انسان را برای دستیابی به بهترین راهکارها در تحکیم خانواده هدایت کند. برخی از سُوَر قرآن به صورت خاص مسایل خانواده را بیان می‌کنند؛ مانند سوره‌های نساء، انسان، تحریم، طلاق و … . اهداف خانواده و اقتضای تأسیس آن ایجاب می‌کند که پایه‌گذاران آن یعنی زن و شوهر، در تحکیم و پایداری این بنا، نهایت سعی خود را بکنند و با همان انگیزه که بر تشکیل آن اقدام کردند، بر دوام آن اصرار ورزند تا وحدت و پویایی این نهاد مقدّس تا پایان حفظ شود.

خانواده بنیادی‌ترین نهاد در جامعه انسانی است که وظیفه تربیت و سازندگی افراد و انسان‌ها را بر عهده دارد و اگر افراد نتوانند خانواده را تحکیم بخشند و افرادی باایمان در آن پرورش دهند، نمی‌توانند جامعه‌ای ایده‌آل برای نسل آینده بسازند و از فرهنگ ایمانی خود جا مانده و به اهداف متعالی خود نمی‌رسند. مقصود از تحکیم خانواده، فراگیری اصل اعتدال میان همگان، حاکمیّت اخلاق و حفظ حقوق همه اعضاست. اگر هدف از برقراری زوجیّت و تشکیل خانواده، به تعبیر قرآن، «سکونت و آرامش اعضا» است، لازم است که همه رفتارها و تعامل‌ها در راستای تحقّق این هدف باشد.

ازدواج؛ گام نخست در تشکیل و استحکام خانواده

ازدواج پدیده‌ای خاصّ و منحصر به انسان نیست، لیکن در او زمینه‌ساز انسانیّت، و پیش‌درآمدی برای رسیدن به مقاصد عالی است. تاکنون کسی نتوانسته است در روابط زن و مرد چیزی بهتر از ازدواج ابداع کند؛ ازدواجی که میان انگیزه جنسی و عشق و سعادت فرزندان حاصل از آن پیوند برقرار می‌کند. ادامه زندگی بدون عشق محال نیست، امّا دشوار است. پیامبر(ص) فرموده است: «هیچ چیز در نزد خدا محبوب‌تر از خانه‌ای نیست که در اسلام با ازدواج آباد شود» (مشکینی، ۱۳۷۰: ۱۱). قرآن کریم در باب قانون ازدواج می‌فرماید: «یکی از نشانه‌های خدا این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به واسطه آنها آرامش بیابید و میان شما بذر رأفت و محبّت افشاند تا مایه بقای زندگی نوع باشد. نشانه‌های خدایی در این امر بر اندیشمندان آشکار است» (الرّوم/۲۱).

یکی از این نشانه‌های الهی آن است که هر فردی از بشر در برابر خود از نوع خود جفتی می‌یابد تا مسأله توالد و تناسل صورت گیرد و آنها به گونه‌ای آفریده شده‌اند که محتاج یکدیگرند و هر یک با دیگری به کمال خود می‌رسد و این همان میل جنسی است که خداوند آن را در وجود دو نفر به امانت نهاده است» (طباطبایی، ۱۳۶۳، ج ۲: ۴۱۸).

از این آیات و روایات استفاده می‌شود که اساس ازدواج یا نکاح که به معنی عمل همخوابگی است، بر همین حقیقت طبیعی است، نه شهوت‌رانی و لذّت‌گیری.

همه احکام مربوط به حجاب، چگونگی انجام عمل همخوابگی و اینکه هر زنی مختصّ شوهر خویش است و نیز احکام طلاق، عُدّه، اولاد، ارث و نظایر اینها که اسلام در این باره مقرّر کرده، پیرامون این حقیقت دور می‌زند و می‌خواهد عمل همخوابگی به صورت بازی انجام نشود: «…اما در قوانین مربوط به روابط جنسی زن و مرد که در تمدّن غربی حاضر در جریان است، اساس همخوابی زن و مرد یک نوع اشتراک در عیش است و کاری به زندگی مشترک در درون خانواده ندارد. به همین دلیل، متعرّض هیچ یک از احکامی که اسلام درباره بستر زناشویی و فروعات آن وضع کرده نیستند و در آن قوانین، سخنی از عفّت، حجاب و اختصاص و امثال آن دیده نمی‌شود» (ر.ک؛ غلامی، ۱۳۸۴: ۱۶۳ـ ۱۲۷ و رحیمی یگانه، بی‌تا: ۱۰۲ـ۹۹).

یکی از دلایل تفاوت‌های یاد شده در قوانین اسلامی در باب ازدواج و قوانین غیراسلامی این است که اساس قوانین اسلامی مصالح و مفاسد واقعی بشر است و واضع آن قوانین خداوند متعال است. لذا دستخوش تحوّلات و تطوّرات امور مختلف قرار نمی‌گیرد، در حالی‌که قوانین و حقوق سکولاریستی در غرب متّکی بر اومانیسم و انسان‌محوری است و با تعریف خاصّ از انسان و جهان پیوند خورده است و تنها جنبه مادّی و این‌جهانی را در نظر دارند و نه سعادت همه‌جانبه انسان را (ر.ک؛ مطهّری، ۱۳۳۶، ج۹: ۱۲۲ـ۱۰۲ و جوادی آملی، ۱۳۷۵: ۳۹۹ـ۳۹۳).

انتهای بخش اول/

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://tarsimonline.ir/?p=11317

admin

admin

بررسی اخبار و تحولات روز ایران و جهان

اخبار مرتبط:

نظر خود را وارد کنید

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی:

Skip to content
م?.